مواظب سلول های خاکستری ات باش

هرکول پوآرو را به خاطر می آورید؟ کارآگاه شیک پوش بلژیکی که خیلی به سلول های خاکستری مغزش اهمیت می داد. احتمالا پوآرو در بین اطرافیانش عزیزانی را داشته که به زوال عقل مبتلا شده بودند.

آلزایمر مغز را آرام آرام خاموش می کند. یک روز به شخصی که دچار آلزایمر شده است نگاه می کنی و حتی تو هم به خاطر نمی آوری که او چه زمانی به خاطر می آورده است!

مغز برای بقا تمایل عجیبی به حفظ انرژی و استراحت دارد، باید تمام تلاشتان را بکنید تا از سلول های خاکستری تان کار بکشید و نگذارید به خواب بروند. یک تغذیه سالم داشته باشید. مواد غذایی دارای ویتامین C و E را در برنامه تغذیه ای خود بگنجانید. خوردن ماهی و مصرف آجیل هایی مثل گردو پسته فندق بادام را جدی بگیرید.

پیاده روی کنید هم ذهنی هم جسمی!

سلول های خاکستری مغز مثل سلول های مفصل زانو نیستند که اگر کار سنگین از آنها بکشیم فرسایش پیدا کنند در نتیجه تا می توانید، تمرینشان بدهید.

اگر پدر و مادر شما به مرز شصت سالگی رسیده اند مانند کارآگاه وسواسی باژیکی مان ، روی رفتارشان تمرکز کنید و کوچکترین نشانه های آلزایمر را شناسایی کنید.

نمونه هایی از پیاده روی ذهنی:

پدرتان کنترل تلویزیون را رها نمی کند و از این شبکه خبری به شبکه خبری دیگر می رود. از او بخواهید خلاصه اخباری را که نگاه کرده است برای شما بگوید. حوصله ندارد، بد تعریف می کند، می گوید مطلب مهمی در اخبار نبوده است، یک قلم و کاغذ در اختیارش بگذارید تا آنچه از اخبار یادش مانده برایتان بنویسد. همین مراحل را با مادرتان که در حال تماشای قسمت سیصدم سریال شبکه جم است انجام دهید.

از آنها بخواهید جدول حل کنند. پدر و مادرتان مقاومت می کنند، ولی فراموش نکنید شما هرکول پوآرو هستید.

اگر پدر و مادرتان ، راست دست هستند از آنها بخواهید با دست چپ یک کلمه را بنویسند. تمرین را سخت تر کنید یک جمله باید نوشته شود. از آنها بخواهید میوه را با دست چپ پوست بگیرند. اگر چپ دست هستند این تمرینات را با دست راست انجام دهند.

هر روز ده کلمه برایشان بنویسید و بخواهید با هر کدام یک جمله بنویسند. تمرین را با بیشتر کردن تعداد کلمات و پیچیده کردن کلمات انتخابی سخت تر کنید.

هر از گاهی خاطره ای از قدیم را تحریف کنید و با آب و تاب تعریف کنید تا اعتراض کنند و بخواهند اصل ماجرا را تعریف کنند. با آنها کل کل کنید که اشتباه می کنند. بگذارید پدر و مادرتان حرف بزنند آنها را مجبور به حرف زدن بکنید.

برای پدرتان روزنامه بخرید و به یک مطلب در آن اشاره کنید تا علاقمند به خواندن آن شود و بعد نظرش را بپرسید معجزه میکند. برای مادرتان یک رمان با فونت درشت که انتهای آن همه به خوبی و خوشی ازدواج می کنند بخرید و مرتب پیگیر نظر او درباره شخصیت های داستان باشید.

به مادرتان بگویید فلان غذایش معرکه بوده و دوستتان دستور پخت آن را می خواهد از او بخواهید خودش دستور پخت غذایش را بنویسد. از پدرتان درباره دوران سربازیش بپرسید او با افتخار ساعت ها برایتان حرف خواهد زد.

دست آخر هم دو جفت کفش ورزشی به آنها هدیه بدهید، چون به اندازه کافی روی سلول های خاکستری مغزشان راه رفته اید و آنها در حال غرغر کردن هستند پس اکنون وقت این است که بروند پیاده روی و شما به کارهای خودتان برسید.

هر ایده ای که می توانید به کار ببرید که آلزایمر از اعضای خانواده تان دور بماند. متاسفانه آلزایمر درمان ندارد و داروها فقط جهت کنترل بیماری هستند. 

نشانی تلگرام من:

@toobavatankhah

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط