نوشته‌های من
نوشته‌های من

آن مرد آمد

آن مرد آمد صداهای هولناک و مهیبی می‌آید. از آسمان. از زمین. از همه جا. شهر است که در دود سیاه غلیظ ناشناخته‌ای تاب می‌خورد

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

خاطرات آقای جاوید

    خاطرات آقای جاوید تراپیست آقای جاوید به او توصیه کرده بود برای‌ جلوگیری از پیشرفت بیماری افسردگی، خاطرات خوب گذشته را مرتب با

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

خانواده ایکس

  خانواده ایکس آقای ایکس کارمند دون پایه یکی از ادارات دولتی است و به محض رسیدن به منزل به رادیو بی‌بی‌سی پناه می‌برد و

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

برادران ناتنی

  برادران ناتنی نه از دوستان است، نه از بستگان. این زن فقط یک آشنا است که با او در یک دبیرستان درس خوانده‌ام و

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

دوست زیبای من

دوست زیبای من نادیا را اولین بار هنگام ثبت‌‌نام و انتخاب واحد ترم اول دانشگاه دیدم، گیج‌رفتاری و گنگ‌گویی او در روزهای نخست به علت

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

عطر ثریا

عطر ثریا اهل ضربتی آماده شدن هستم، فرقی هم نمی‌کند مقصدم کجا باشد، من به قولی سه سوته حاضرم. حتی بار و بنه سفر را

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

همسر نداشته

همسرِ نداشته تا به حال به جاهایی که باعث تخریب و کاهش اعتماد به نفس‌تان می‌شوند، فکر کرده‌اید؟ آرایشگاه یکی از همین مکان‌هایی است که

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

دوشیزه و دانشگاه

دوشیزه‌ و دانشگاه پنج شش سالی از فارغ‌التحصیلی و دیپلمه شدن دوشیزه اکبری می‌گذشت و حوصله‌ی نامبرده از خانه‌نشینی و بی‌همسری، حسابی سَر رفته بود.

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

بانو و ضحاک

  بانو و ضحاک ثروت و قدرت از حدی که بگذرد، هر آدمی را تا مرز جنون و دیوانگی پیش می‌برد. این پریشان‌مغزی به سبب

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

دیوانه در قفس خندید

دیوانه در قفس خندید به عشقِ هوایِ تمیزِ بعدِ باران، به قصد پیاده‌روی از خانه بیرون زدم. مستانه از خنکای هوا لذت می‌بردم و بی‌توجه

ادامه مطلب »