نوشته‌های من

  ارثیه‌ی لی‌لی بیمار نای‌ شکافی‌ شده‌ی تخت شماره چهار آی‌سی‌یو، به ساعت دیواری پشت ایستگاه پرستاری چشم دوخته و نیمه‌جان نفس‌های صدادار دردناکی می‌کشد،

ادامه مطلب »
کتاب‌نوشت

ارباب و بنده

  . لیو تالستوی در «ارباب و بنده»: تکلیف گناهام چی می‌شه؟ خوب، معلومه، بار گناهام که سبک نیست. اما این گناه‌ها رو که من

ادامه مطلب »
کتاب‌نوشت

شوهر آهو خانم

  شوهر آهو خانم همیشه جد و جهدی در من بود که به سراغ کتاب «شوهر آهو خانم» نروم، بارها در ویترین کتابفروشی‌ها خودنمایی کرده

ادامه مطلب »
داستانک

وکلای پاپا

وکلای پاپا «اون غیر از بی‌پولی چه ایرادی داره پاپا؟ اگه پول داشت می‌تونست یک کار و کاسبی درست و حسابی راه بندازه و مادر

ادامه مطلب »
داستانک

پرستار نوزاد

پرستار نوزاد سرپرستاری وظیفه‌شناس وقتی مطلع شد، زوجی مضطرب و پرتشویش در نزدیکی اتاق زائویی می‌پلکند که علیرغم اصرارهای مکرر او از در آغوش‌ گرفتن

ادامه مطلب »
داستانک

پساجنگ

  پساجنگ درحالی‌که مردان دو قبیله‌ای که سال‌ها درگیر جنگ بودند، پس از توافق صلح، می‌کوشیدند خود را پیروز میدان نبرد نشان دهند، این زنان

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

آن مرد آمد

آن مرد آمد صداهای هولناک و مهیبی می‌آید. از آسمان. از زمین. از همه جا. شهر است که در دود سیاه غلیظ ناشناخته‌ای تاب می‌خورد

ادامه مطلب »
داستانک

دختر دیگر

دختر دیگر «خلبان». امیرعلی در جواب خاله ریحانه با کلی شوق و ذوق توی مهدکودک این کلمه را گفته بود. تعدادی از بچه‌ها می‌خواستند در

ادامه مطلب »
داستانک

جدایی

جدایی حساب بانکی مشترک‌شان را بدون کوچک‌ترین مشکلی از یکدیگر تفکیک کردند. زن خانه را برداشت، مرد مغازه را. آقا جواهراتی را که برای خانم

ادامه مطلب »
دهه شصتی ها بهترین کارتن های دنیا را با سانسور دیدن و عاشق شدن … ما دهه شصتی ها خیلی خوب بدون فضای مجازی زندگی کردیم ! ما کتاب هایی داشتیم برای خواندن ..