- جدیترین مطالب
شب آرزوها
شب آرزوها عروس به محض ورود به تالار، با اندکی دلخوری در حالی که بازوی داماد را میفشرد، متعجب گفت: «چرا خواهرات لباس سفید
معروفه
معروفه مرد از اینکه به همسرش خیانت میکرد، نه تنها عذاب وجدان نداشت، بلکه حق به جانب نیز بود. همسرش گرچه زیبا و از
غیرزاده
غیرزاده زمانی که گرگعلی هشتاد ساله دچار مه مغزیای شد که در ذهن و خاطرات او سخت به هم میپیچید و زندگیاش را رفتهرفته
مردی با خالکوبی اژدها
مردی با خالکوبی اژدها پسرک ریزنقش سبزهرویی در صف نانوایی بین آقای چاق جلویی و خانم چادری عقبی در وضع ناخوشایندی بود، مرد چاق
جای خالی سلوچ
جای خالی سلوچ تاکنون زن، زمستان و روستای هیچ کتابی به اندازهی «مرگان» و مردمان «زمینج» مرا تحت تاثیر قرار ندادهاند، به طوریکه خودم
هووی دیگری
هووی دیگری وقتی دوست همسرش هوو به سر عیالش آورد، زن مهربان و خوشخلق در دل سرزنشش میکرد و در جمع سرکوفتش میداد. زن
مغز بادام
مغز بادام پسر کوچولو از صبح زود بیدار شدن متنفر بود، از اینکه مامان و بابا هر صبح او را مثل بقچه
ارثیهی لیلی
ارثیهی لیلی بیمار نای شکافی شدهی تخت شماره چهار آیسییو، به ساعت دیواری پشت ایستگاه پرستاری چشم دوخته و نیمهجان نفسهای صدادار دردناکی میکشد،
ارباب و بنده
. لیو تالستوی در «ارباب و بنده»: تکلیف گناهام چی میشه؟ خوب، معلومه، بار گناهام که سبک نیست. اما این گناهها رو که من
- دربارهمن
بخشهای سایت من:
- پشیماننامه (3)
- توسعه فردی (21)
- چالش های لاغری (7)
- چند سطر اول (5)
- داستانک (23)
- داستانهای کوتاه (50)
- صد گام فیلمنامه نویسی (7)
- فیلم نوشت (9)
- کتابنوشت (10)
- گامهای کوچک برای سلامتی (11)
- یادداشتها (29)
آخرین نظرات: