محال است از کنار یک لوازم التحریر رد شوم و مانند مجانین به داخل مغازه نپرم . جنون خرید لوازم التحریر از چه زمانی در من به وجود آمده را نمی دانم . اصلا هم برایم مهم نیست آن وسیله به دردم می خورد یا نه، من باید بخرمش ! چند روز قبل طبق معمول پریدم داخل یک فانتزی تحریر و یک ست ۱۲ تایی خودکار رنگی چشمم را گرفت. شب جعبه را باز کردم به غیر از رنگ قرمزش که نرم و روان بود جوهر بقیه رنگ ها به حدی مقاوم بود که باید دو دستی خودکار را محکم فشار می دادم روی کاغذ. دست آخر هم به علت کمرنگی نوشته خوانا نبود. درب جعبه را بستم و بیخیال استفاده از آن رنگهای خاص شدم. یکی دو بار هم آمدم جعبه را بیندازم دور در بین مشغله هایم فراموش کردم.

چند ماه بعد اتفاقی در حال یک صحبت اضطراری با تلفن باید یک شماره هم یادداشت می کردم به دنبال مداد و خودکار، اتفاقی در این جعبه را باز کردم و یک رنگ را بیرون کشیدم و با سرعت شماره تلفن را گوشه کاغذ کاهی چرک نویسم یادداشت کردم. رنگ خودکار خوب بود دوباره روی دفترم نوشتم دیدم کمرنگ و ناخوانا ولی باز روی برگه کاهی درجه سه عالی .

خلاصه جعبه خودکار هایی که می خواستم بیندازم بیرون بدرد زمانی خورد که دارم از چرک نویس هام استفاده می کنم.

فکرم رفت به این مطلب که اگر اسباب و شرایط را کمی عوض کنیم شاید در نتیجه بتوانیم تغییرات بزرگی ایجاد کنیم. اگر از نتایج رضایت خاطر ندارید نیم نگاهی به زمینه ای که محیا کرده اید هم داشته باشید. همیشه میزانی برای تغییر است. تغییر بدهید و منتظر نتایج متفاوت بمانید.

مثلا در کلاس زبانی ثبت نام کرده اید و از پیشرفتتان راضی نیستید به جای سرزنش خود یک موسسه دیگر را امتحان کنید. با استاد موسیقی تان خوب کنار نمی آیید نیاز به خود خوری نیست با استاد دیگری شروع کنید. افرادی که در باشگاه ورزشی تان هستند روی اعصابتان می روند باشگاه دیگری را پیدا کنید. با رژیم لاغری دکتر ایکس حال نکرده اید منوی آن باب دلتان نیست رژیم لاغری دکتر ایگرگ را هم امتحان کنید. منظور اصلا از این شاخه به آن شاخه پریدن نیست بلکه هدف پیدا کردن راه است. راههای زیادی وجود دارد راه خود را پیدا کنید. راهی که بهترین نتیجه را برای شما به ارمغان می آورد.