حلزون بی صدا
شنیدن یا نشنیدن، بهرنگ دزفولیزاده در اولین فیلمش بیصدا حلزون به این مقوله میپردازد که ناشنوائی اصولا آنقدر مسئله بغرنجی هست که برای خروج از آن تن به جراحی و کاشت پروتز داد؟ بیصدا حلزون هرچند به عنوان اولین اثر دزفولیزاده اثری درخور توجه است اما متاسفانه به علت درماندگی پیرنگ فیلم در به تصویر کشیدن روابط علت و معلولی و ضعف شخصیت پردازی آنچنان که باید و شاید اثر درخشانی از کار نیامده است.
فیلم از پاسخگوئی به سوالات ابتدایی مخاطب هم ناتوان است. چرا پدر مهرشاد، سعید، با کاشت حلزون برای فرزندش تا این حد مخالفت میکند؟ اساسا پشت رفتار او با بازی نامطلوب محسن کیایی، تنها یک تیپ عصبی را شاهد هستیم، نه یک پدر نگران از دست دادن فرزندش را. در صورتی که اگر پدر شخصیت پردازی بهتری می داشت در تقابل با همسرش الهام(هانیه توسلی) که برای عمل پسرش به آب و آتش میزند، درام فیلم جان بهتری میگرفت. تنها برگ برنده فیلم بازی روان و باورپذیر هانیه توسلی هست که متاسفانه بسان یک وصله ناجور در چهارچوب نواقص این فیلمنامه قرار گرفته، از جمله رابطه الهام با پدرش و برادر شوهرش با وجود تلاش های بازیگر در بستر فیلم جان نمیگیرد.
بود و نبود مهرشاد در فیلم نه تنها تاثیری ندارد و فیلمنامهنویس آنقدر بیاهمیت به او در فیلمنامه پرداخته است که مخاطب هیچ همذات پنداری با دنیای ساکت کودکانه او نمیکند. شاید اگر محمدرضا رهگذر تنها یک ماه بیشتر صرف بازنویسی کار میکرد دستاورد خیلی چشمگیرتر میشد. همین نکتههای ریز باعث میشود بیصدا حلزون که ایده خوبی دارد و میتوانست پر سر و صداترین اثر جشنواره 98 باشد بیصدا اکران شود و مخاطب بیاعتنا به آخرین سکانس فیلم از جایش بلند شود.
2 پاسخ
چقدر زیبا فیلم را تحلیل کردید. انگار فیلم را دیدم. ممنون طوبای عزیزم.
سپاس بانو