مرگ ایوان ایلیچ مرگ ایوان ایلیچ، رنج جان دادن، قاضی موفقی است که در زندگی زناشویی و‌ خانوادگی خود بسیار تنها است. به محض

  دست‌پخت زن ده دوازده کیلو سبزی را به تنهایی و با سلیقه پاک، خرد و بسته‌بندی می‌کند. به وقت شام، مرد ناخرسند کوکوی سبزی

  نسل خودساخته‌ی دهه شصت دیوانه‌ی خرید لوازم تحریرم، در این سن احمقانه به نظر می‌رسد ولی من اینم. ناخودآگاه به سمت ویترین فانتزی تحریری‌ها

زمستان سال بعد اسفند ماه است و هوا رو به گرمی رفته. روی شیشه‌ی بیشتر مغازه‌ها کلمه off، برای فروش اجناس زمستانه، به رنگ قرمز

سرگیجه دختر با همه‌ی دردهایش از پله‌های پل عابر پیاده بالا رفت. آن بالا، یاد تنهایی مادرش افتاد و پیش وجدان خودش شرمنده و‌ معذب

  رانده‌ی ستم احسان طبری در رانده ستم داستانی را در دل جامعه‌ی ارباب-رعیتی دهه سی روایت می‌کند. حکایت حول محور زندگی حسین است، تارزن

.   بعضی وقت‌ها حقیقت عدالت نیست، اگر همین راه رو ادامه بدی، یک مجرم آزاد میشه و یک مرد خوب میفته زندان و خانوادش