ملاقات بهداشتی

 

ملاقات بهداشتی

سرویس‌های بهداشتی برخی از مجتمع‌های خدمات رفاهی بین‌راهی، آن‌قدر ناشسته و آلوده هستند که همان مستراح بنامیم‌شان بهتر مفهوم را می‌رساند. گاهی حاضرم تا مقصد بدترین لحظات را تحمل کنم اما برای یک ثانیه هم، هوای سنگین متعفن‌شان را استنشاق نکنم.

بویِ گند به هوا و اندکی پیخال حداقل در یکی دو کاسه توالت با مگس‌ها به جا مانده و کفِ زمین‌شان که اصولا آب آلوده از جایی نامعلوم روان است و خیلی خوب مفهوم آبریزگاه را تداعی می‌کند. درِ برخی از اتاقک‌ها به طور کامل بسته نمی‌شود و اگر بسته شود به سختی با زورِ بازو باز می‌شود. مایعِ دست‌شویی هم که یا نیست یا در ته محفظه کپک‌زده، خشک شده است.

مانده‌ام در حالِ کسانی که در این مکان ملوثِ آلوده به کثافت، وضو و وطهارت می‌گیرند، بنظرم بدتر نجاست به جان و لباس آدم اضافه می‌شود.

ولی گویا همین فضا که در آن قضای حاجت کردن زجر و شکنجه است، عده‌ای را سردماغ و سرزنده می‌کند. به طوری که پشت درِ مبال، موبایل و اسم خود را می‌نویسند! لابد واقعا منتظر تماس از بیت‌الخلا هم هستند که با آن همه سختی پشت در زنگ‌زده کابینی را می‌تراشند و یادگاری از خود به نام و نشانیِ خود می‌گذارند.

که چه بشود؟ که کسی حین قضای حاجت، تماس بگیرد و ترتیب یک ملاقات را بدهد؟ فردا به فرزندان‌شان هم می‌گویند توالتِ بین جاده‌ای سبب آشنایی‌مان شد.

همین اوخر پشتِ درِ کابینِ یک سرویس نابهداشتیِ بودار دیدم، میم نامی، شماره‌ای نوشته و زیرش پیامی گذاشته با این مضمون که: «زنگ بزن منتظرم»! میم عزیز واقعا منتظر چه رویدادی غیر بوی گند هستی؟ مثلن امیدواری طرف زنگ بزند و بگوید: «درود بر شما، بنده از حاجت‌گاه تماس می‌گیرم. ببخشید مصدع اوقات شریف شدم. حین شاشیدن شماره شما را دیدم، گفتم لاسی بزنیم شاید در انتها منجر به امر خیری هم شد».

آخر شماره تلفن‌تان را روی دیوارِ گل‌فروشی کتابخانه‌ای، جایی بنویسید. حالا گذرتان به گل و کتاب نمی‌افتد، دیوارِ ایستگاهِ اتوبوسی، صندلیِ پارکی، دربِ مستراح آخر؟

کانال تلگرامم @toobavatankhah   

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط