سوگمندانه ال ای
گاهی وقتها عجیب اغوا میشوم. نمیدانم پای کدام قسمت وبینار نوشتیار شاهین کلانتری بودم، او چه گفت و من چه شنیدم نتیجهگیریام این شد که باید به تنهایی هم که شده از تمامی واژههای اصیل فارسی حمایت کنم که مبادا یکی از آنها آنقدر استفاه نشود تا از یاد همگان برود. به همین دلیل هر کلمه کمتر استفاده شدهای که به چشم و ذهن من بدیع و بکر میآمد را ابتدا در واژهدان و واژهیاب همسنگیابی و سپس همتای کمتر استفاده شده آن را هم پیدا میکردم و در نوشتههایم به کارشان میبردم.
در حال و احوال زنده کردن کلمههای بازنشسته فارسی بودم که باز رسیدم به شاهین کلانتری، این بار صفحه روزانه نویسیهایش و در یکی از همین روزانههایش نوشته بود شوربختانه. شوربختانه هیچ وقت در دایره لغات نوشتاری و گفتاری من نبود. معنیاش واضح است اما من استفاده نکرده بودم. مترادفهایش را یافتم شوربختانه، بدبختانه، دریغا، نگونبختانه، سوگمندانه. سوگمندانه! مطمین هستم سوگمندانه را حتی نشنیده بودم. هیچ وقت نشنیده بودم. قلبم درد گرفت. کلمه زیبایی است. عمق اندوه ودرد را نشان میدهد. ولی چرا از آن استفاده نمیکنیم؟ نباید هم استفاده کنیم. شوربختانه و سوگمندانه اگر استفاده هم بکنیم کسی منظورمان را متوجه نمیشود، نسل جدیدمان چنان در فضای مجازی غرق شده که کلماتشان، مرده، باد کرده، بویناک و متعفن، از ته گنداب مجازی بالا میآید.
به کلماتی مثل فن، آیدل، ریپ، بیاف، جیاف، اکس، پیوی، پوک، لورکر، هیت و هزاران مشابه، خیلی رایج شدهشان توجه کنید. همه مخفف، همه کوتاه، همه از دنیایی متفاوت از ما، خیلی دورتر از ما. باور میکنید سوگمندانه یکبار شخصی برایم کامنتی گذاشته بود که می خواهد برود ال ای و من، شش ماه در ذهنم به دنبال مقصد سفر او بودم تا کاشف لس آنجلس شدم.
مواظب سوگمندانههای لغت فارسی باشیم. مواظب شاهین کلانتری هم باشید آدم خطرناکی است، حرفهایی میزند و آدم خیلی به فکر فرو میرود، همین چند وقت پیش در یکی از وبینارهایش گفت ….
آخرین نظرات: