نمره شیمی سریالهای ایرانی
استفاده از کلمهی (chemistry) در زمینهی فیلم و سریال، نخستینبار در زیرنویس مصاحبهی دو بازیگر نقش اصلی فیلم «تلماسه» توجهام را جلب کرد، ابتدا تصور کردم شاید مترجم باید از لغت مناسبتری استفاده میکرد و شیمی در اینجا کلمهی جایگزین مناسبی برای آنچه این دو بازیگر میگویند، نیست. اما کمی بعد متوجه شدم ترجمه صحیح بوده و استفاده از استعارهی «شیمی» مبحث بسیار مهمی در تولید فیلم است و تهیهکننده و کارگردان در مراحل پیشتولید و هنگام انتخاب بازیگران نقش مقابل به آن توجه بسیار دارند. اما این شیمی بین بازیگران چیست و چه نقشی را در فیلم ایفا میکند؟
وقتی میگوییم «بین این دو بازیگر شیمی خوبی وجود دارد» از چه صحبت میکنیم؟ از رابطهی بین دو بازیگر میگوییم که طبیعی و دلنشین از کار درآمده و این تعامل بهقدری باورپذیر است که مخاطب نمیتواند آنها را فراموش کند. به «ویوین لی» و «کلارک گیبل» فیلم «بربادرفته» فکر کنید و یا بردپیت و آنجلیناجولی در «آقا و خانم اسمیت». به طور خلاصه، شیمی در فیلم و سریال به معنای توانایی بازیگر برای ارتباط قابل قبول با همبازی خود است بهطوریکه تماشاگر بتواند آن رابطهی عاشقانه، دوستانه و یا حتی دشمنی بینشان را بپذیرد. فکر کنم با این مقدمه تا حدودی متوجه واژه «chemistry» شده باشید، پس اجازه بدهید به سراغ چند سریال از شبکهی نمایش خانگی برویم و از این نگرگاه به بررسی آنها بپردازیم.
سریال «محکوم» به کارگردانی «سیامک مردانه» از این نظر یکی از ضعیفترین کارهای در حال پخش است، در اختصاص نقش به بازیگران نه تنها دقت لازم صورت نگرفته، بلکه توانایی آنها هم درست مورد سنجش و ارزیابی قرار داده نشده است. نسرین «ساره بیات» قصد ازدواج با خسرو «کوروش تهامی» را دارد، دختر خسرو به قتل میرسد و مهیار پسر نسرین به علت شواهد و مدارک موجود در صحنه و سابقه زد و خورد قبلی، متهم به قتل اوست. شیمی و تعامل عاشقانه و سپس جدایی بین ساره بیات و کوروش تهامی که باید از نقاط عطف سریال میبود، بسیار ضعیف از کار درآمده، شیمی مادر و فرزندی مهیار و نسرین از این رابطهی عاشقانه افتضاحتر است. علیالخصوص در صحنههایی که ساره بیات دیالوگهای «بچم بچم» را با صدای گنگ و نامفهوم خود ادا میکند. و بچه او کیست؟ یک پسر عصبی چهارشانهی بلندبالا و بددهن، به عبارتی عامیه یک عدد خرس گنده است که ساره بیات چپ و راست از او با کلمهی «بچم» یاد میکند! در یکی از صحنههای سریال «مهران غفوریان»، وکیل خانواده مقتول مقابل افسر پرونده «پژمان جمشیدی» نشسته و گفتگو میکنند، آدم نمیداند از این حجم ناتناسبی بین این دو و نقششان بخندد یا گریه کند.
سریال «از یاد رفته» هم فاجعهای است که علاوه بر فیلمنامهی ضعیف و تکراریاش از عشقهای سطحی و اختلافات خانوادگی، هیچ بازیگری در جای درست قرار نگرفته، شما «فرهاد اصلانی» و «الهام اخوان» را تصور کنید که باید از پس یک رابطهی عاشقانهی ریاکارانه بربیایند! خندهدار است، کی با کی؟ رابطه مادر فرزندی «آزیتا حاجیان» و «سینا مهرداد» مشابه رابطه یک معلم بداخلاق دچار بیماری روحی و روانی با مبصر کلاس دوم دبستان درآمده و چقدر خانم حاجیان در این سریال بد است. «پردیس احمدیه» علت انتخابش چیست؟ او نه به درد دختر «فریبا کوثری» بودن میخورد، نه نوهی عزیزدردانهی «حسین محجوب» بودن! حتی از «حمیدرضا آذرنگ» هم بازی خوبی در تقابل با دیگران شاهد نیستیم و مجبوریم نتیجه بگیریم «برزو نیکنژاد» نه تنها در کارگردانی ضعیف عمل کرده بلکه در انتخاب و چینش بازیگران هم اشتباه کرده است.
و اما فاجعهای به نام سریال «شغال» با فیلمنامهای درب و داغان که نقش اول آن به پسر کارگردان معروف «حسن فتحی» سپرده شده، «امیر حسین فتحی» در نقش کامیار، بازی نمیکند، همهی توانایی او در دادوبیداد و فریاد و نعره و تحویل یک تیپ است، صدالبته که نوجوانان زیادی هم در فضای مجازی برایش هورا میکشند، برای قدوبالا و احتمالا چشمهای رنگیرنگیاش. «سجاد بابایی» بازیگر نقش سیاوش از فتحی هم بدتر است، آوا با بازی «نورا محقق» دختری که سیاوش خواهان اوست و کامیار به او تجاوز کرده، رکورد زده و از هر دو این جنابان مصنوعیتر بازی میکند، شیمی آوا نه با کامیار درست از کار درآمده نه با سیاوش و به عبارتی یکی از شخصیتهای اصلی، وصلهی ناجور سریال شده است.
و در آخر یک سوال بدون جواب میماند که اگر آقایان دستاندرکار نمیخواهند بابت فیلمنامه خوب صرف وقت و هزینه کنند و به دمدستیترین نوشتهها رضایت میدهند، چرا حداقل همین نقشهای کممایه را به بازیگرانی که راستهی نقشها باشند، نمیسپارند تا حداقل از میزان وازدگی مخاطب از سریال آبدوغخیاریشان بکاهند؟
نویسنده: طوبا وطنخواه کانال تلگرام https://t.me/toobavatankhah
آخرین نظرات: