سوگیاد دکتر الف.میم
خبر شوکهآور و تلخ بود. دکتر الف.میم متخصص پاتوبیولوژی در 36 سالگی، تنها دو روز مانده به افتتاح آزمایشگاه خصوص مجهزش، بر اثر سکته قلبی درگذشت. در مراسم ختم او این جملهها را به دفعات میشنیدم «بنده خدا کاش این همه درس نخونده بود. خدابیامرز لذتی از این دنیا نبرد همش سرش تو درس بود». گلایههای بیثمر و عبثی از این دست، فکرم را به سویی برد که زندگی این جوان تا دم آخر مگر چه کم و کسری داشت که در سوگ او این چنین یادش میکنند. با رتبه تک رقمی بهترین دانشگاه قبول و با بالاترین معدل فارغ التحصیل شده و چندین مقاله و پژوهش علمی و زندگیای که تا 36 سالگی همهاش کامیابی بود. مگر این همه تلاش و کوشش او در راستای اهداف زندگیاش کم بود؟
مگر نه اینکه با هجوم کتابها و آموزشهای مدرسان موفقیت، زیر بار جملات انگیزشی در حال دویدن و خفه شدن هستیم.
در کجای این هیاهو لذت یاد گرفتن زندگی کردن را به خوردمان دادن که پس از رفتنمان اندوه زندگیهای نکردهمان را میخورند. اصلا مگر زندگی کردن را بلد هم هستیم؟
گمان بردهایم که همیشه باید با استایل شخصی خود بدون یک گرم وزن اضافه در حالی که دندانهایمان مثل مروارید برق میزند از به یاد آوردن افتخاراتمان سگ کیف شویم و به این حتی فکر هم نکردهایم که با لباسی از مد رفته، با شکم جلوآمده و قوز کمر هم، با به یادآوردن اندکی از بلاهتهایمان، خوب میشود خر کیف شد.
در این عصر الکترونیک کسی به گوشمان نخوانده است که با همه ناکامیهایتان، به جای غبطه خوردن و افسرده بودن، زندگی کنید. با همه دردهایتان باز هم لبخند بزنید. کسی بلد نبوده که به ما هم یاد بدهد بجای اینقدر دویدن اندکی آرام بگیریم و کمی زندگی ِ خوش کنیم.
@toobavatankhah
toobavatankhah.ir
آخرین نظرات: