پلنگ سیاه

 

پلنگ سیاه

اصلا انتظار دیدن این گربه‌سان ملوس سیاه رو در آرایشگاه نداشتم! تمام مدتی که درگیر کوتاهی و سشوار موهایم بودم، او با آسودگی خیال در میان آمد و شد خانم‌ها و سروصدای ناخن‌کارها و شنیون‌کارها و مابقی کادر آرایشگاه در خوابی عمیق بود، پرسنل می‌گفتند هر صبح که در سالن باز می‌شه این کوچولوی سیاه میاد پیششون و شب‌ها هم با آخرین نفر از سالن خارج می‌شه و احتمالا توی پارکینگ و راهروهای مجتمع دوردوراشو می‌زنه! خلاصه که این سیاه ملوس باهوش توی این فصل سرد دوستای مهربونی پیدا کرده بود، عاشقش شدم 💇‍♀️🐈‍⬛❤️

📝طوبا وطن‌خواه

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط