بیست و هفت سالگی «الف.س»

 

 
بیست و هفت سالگی «الف.س»
همین چند ماه پیش، زیر پوست شهری که در تب و تاب شروع سال جدید به هیجان آمده بود، «الف.س» از خیابان گمرک یک دست لباس فرم ماموران شهرداری را تهیه می‌کند و با موتورسیکلت در مناطق خلوت به دنبال طعمه‌های ده دوازده ساله خود می‌گردد، بیشتر قربانیان کوچک‌ترین مقاومتی نکرده‌اند و با اعتماد کامل بر ترک موتور او نشسته و با خوردن مقداری کیک که حاوی داروی خواب‌آور بوده، رام و بیهوش به منزل شیطان متجاوز رفته‌اند. حال، چند روزی از دستگیری «الف.س» می‌گذرد و او تاکنون پنج شاکی خصوصی دارد، هرچند پلیس با توجه به فیلم‌های به دست آمده از تلفن همراه متهم، تعداد قربانیان را بسیار بیشتر می‌داند و از خانواده‌هایی که آثار جرم و تجاوز را در کودکان خود مشاهده کرده‌اند، درخواست داشته جهت ثبت شکایت به دایره جنایی پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.
سرعت عمل کارآگاهان دایره جنایی در دستگیری «الف.س»، پس از اولین گزارش تجاوز و اطلاع‌رسانی کادر درمان بیمارستانی در تهران، درخور تحسین است اما نقاطی هم در این پرونده به چشم می‌خورد که جای دریغ و تاسف ابدی مضاعف برای آسیب‌ وارده بر این کودکان معصوم را در پی دارد. چرا به تنهایی در ساعات کم‌تردد در محله‌های خلوت بوده‌اند؟ چرا هیچ آموزشی از طرف خانواده و مدرسه در جهت عدم همراهی با اشخاص ناشناس ندیده‌اند؟ متهم ضمن اعتراف در مقابل دوربین خبرنگاران در پاسخ به سوالی گفته، هیچ کودکی را به زور با خود نبرده و قربانیان او صرفا دسته‌ای بودند که فریب او را خورده‌ و به راحتی همراهش شدند. مطلب آزاردهنده اینکه متهم بیست و هفت ساله‌ی ما، متاهل و سابقه‌دار است و جای تاسف بسیار دارد که او به جرمی مشابه و به علت تعرض و آدم‌ربایی پنج سالی هم در زندان بوده و بدون آنکه در مدت حبس مورد بازپروری و اصلاح قرار بگیرد یا حداقل زندان برایش درس عبرتی باشد، در سال 1400 آزاد شده است.
کامنت‌های مردم را می‌خوانم، درخواست اشد مجازات را دارند، اکثریت خواهان اعدام در ملاعام هستند، عده‌ای واکنش‌های شدیدتر هم نشان داده‌اند و می‌خواهند کفتار شکنجه شود و تعدادی می‌خواهند تکه‌تکه‌اش کنند. بخشی از عکس‌العمل‌ها جای تامل و درنگ دارد، انگار غیر از «الف.س» که از نگاه و حرف زدنش بیماری روانی چکه‌چکه می‌کند، برخی دیگر هم که احساسات‌شان جریحه‌دار شده، در ابراز خشونت دست کمی از جانیان ندارند. این تندخویی و درشتی کلام هرچند بخاطر آسیب بر کودکان بی‌پناه بزه‌دیده ابراز می‌شود اما به یاد داشته باشیم که درمان بزه‌دیده بر مجازات بزه‌کار اولویت دارد.
فراموش نکنیم «الف.س» خود در کودکی قربانی تجاوز از سمت یکی از اقوام نزدیکش بوده، در واقع او کودک بزه‌دیده‌ی دیروز است که روان آسیب‌دیده‌اش درمان نشده و آنقدر به حال خود وامانده که حالا جوانی شده بزهکار. خودش می‌گوید قصدم انتقام نبوده و فقط می‌خواستم آنچه در کودکی بر سرم آمده را تجربه کنم. «الف.س»، امیر قصه‌ی ما، می‌توانست جوان برومندی باشد که همگی به او افتخار کنیم اما با بی‌توجهی‌ها، نادیده گرفته شدن‌ها، اکنون رسوای بدنامی است که با لعن و نفرین عموم روانه چوبه‌ی دار خواهد شد.
نویسنده: طوبا وطن‌خواه
به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط