بازندههای اصلی
به عقیدهام آدمیزاد نباید در هیچ کاری، متوسط باشد، حتی در برخی از موارد ضعیف بودن را بر متوسط بودن ترجیح میدهم. در میانهی خوب و بد بودن، در هر علم و عملی بدترین عذاب دنیاست، وسط برندهها و بازندهها سرگشته و حیران بودن، اوج بلاتکلیفی است. تا ابد در گرداب این سوال غوطهور میمانی، من که پا به پای برندهها خویشتنکُشی کردم و از جان و دل مایه گذاشتم، چرا باید در گروه بازندههایی که کوچکترین تلاشی برای موفقیت نداشتند، قرار بگیرم؟
آدمِ حد متوسط، در توهم خودبَرندهبینی، از بودن در جمع بازندهها اکراه دارد و حسرتوار دست و پا میزند برای بودن در کنار برندهها و این بیمیلی به جایگاهی که دارد و دریغِ عذابآور آنچه که ندارد، راه به جایی نمیبرد، جز خودخوری.
برای متوسطها امتیازی تعریف نشده و هیچ برتری نسبت به بازندهها ندارند. متوسط مثل نفر چهارم یک مسابقه، نفر اول رزرو رشته پزشکی و خیلی افسوسهای دیگر به دل مانده از این دست. در یک قدمی هدف باختن، درد و دریغش بسیار بیشتر از باختن در دوردستها است. یا در کاری متوسط نباشیم یا اگر بودیم این سطح را بپذیریم و مرهمِ دردِ تلاشهای به سرانجام نرسیدهی خود باشیم.
طوبا وطنخواه
آدرس کانال تلگرام من نویسهگرام
آخرین نظرات: