گام هفتم فیلمنامه نویسی

 

                                                 صدگام فیلمنامه نویسی

                                        گام هفتم: یک متن، یک گروه، یک فیلم

دو بخش خیلی مهم فیلمنامه شرح صحنه و دیالوگ‌های آن است. به مبحث دیالوگ در گفتار بعدی به تفصیل خواهیم پرداخت اما در این مجال از توصیف صحنه خواهیم گفت. مهم‌ترین کار شما پس از ایده‌یابی و طرح اولیه، نوشتن صحنه‌ها‌ی فیلم است.

توصیف صحنه باید موجز و مفید و بدون هیچ گونه اضافه‌گویی، کامل باشد. تصور کنید شانس به شما رو آورده و با تهیه کننده‌ای وارد یک آسانسور می‌شوید و او دکمه طبقه بالاتر را می‌زند. شانس زندگی‌تان به مدت زمان رسیدن آسانسور بستگی دارد . پس با نوشتن یک صفحه کامل شرح صحنه، تقدیر خود را تغییر ندهید.

اصل مهم نوشتن شرح یک صحنه، بعد از نوشتن آن به زمان حال، بازنویسی چند‌‌باره است تا  کاملا مطمین شوید که از واژگان و لغات رایج نسخه اجرائی فیلمنامه در آن خبری نیست زیرا این اصطلاحات در حیطه کارگردانی اثر است و فیلمنامه را به سوی دکوپاژ کردن می‌برند .

ساخت فیلم کاری گروهی است. تعداد عواملی که همکاری می‌کنند تا به کلمات بی‌جان شما روح بدمند و تماشاگران را وارد دنیای ایده‌های ذهن شما کنند، شاید به صد نفر هم برسد. کارگردان فیلم، حداقل دو دستیار دارد و تیم صدابرداری، تیم چهره‌پردازی، تیم طراحی صحنه، با او همکاری می‌کنند.  بنابراین شما فقط داستان خود را بنویسید و دست تمامی عوامل را برای خلاقیت در اجرا کردن نوشته‌تان باز بگذارید.

به این مثال توجه کنید: جواد ۳۰ ساله، معتاد، چشم‌رنگی، لاغر، سبزه، قد بلند، با زیر چشمانی سیاه که از دماغ عقابی‌اش آب هم راه افتاده، در حال چرت‌زدن با رکابی خال‌خالی لکه دار و زیر شلواری صورتی وصله‌دار، مرتب با موهای جوگندمی و سبیل هرکول پوآروئی خود بازی می‌کند و اخمهایش را در هم می‌کشد و یک ابرویش را بالا می‌پراند. او از پنجره خانه کوچک قدیمی کاهگلی‌اش که در محله‌ای فقیر‌نشین و کثیف با کوچه‌های تنگ و باریک واقع شده است و پرده‌ای طلایی رنگ با گل‌های نارنجی دارد به نور قرمز خورشید در حال غروب خیره می‌شود. تلفن همراه بنفش رنگ او زنگ می‌خورد. جواد آهی عمیق می‌کشد و می‌گوید:«آه ای غروب سرد غم انگیز پاییزی.» ( تکیه کلام شاهین کلانتری هنگام مواجهه با دلنوشته‌‌ها)

عوامل فیلمسازی هنگام خواندن این متن از شما قطع امید می‌کنند زیرا آنها را کاملا نادیده گرفته‌اید. بنابراین کاه‌گل خانه آقا جواد و رکابی و زیرشلواری‌اش را به گروه طراحی صحنه و لباس، انتخاب سبیل عجیب و غریب‌اش را به گریمور و نحوه خمار بودن و اخمهایش را هم به بازیگر بسپارید. شما کافی است به این صورت بنویسید تا روحیه خیال‌پردازی همه عوامل را فعال و به متن خودتان مشتاق‌شان کنید: جواد ۳۰ ساله، خمار با ظاهری کثیف و نامرتب از پنجره خانه محقرانه‌اش در محله‌ای فقیر‌نشین آه می‌کشد تلفن همراه او زنگ می‌خورد و جواد به غروب خورشید نگاه می‌کند.

و نکته پایانی این‌که به اصطلاحات و لغات تخصصی فیلمنامه کاملا تسلط پیدا کنید تا روان‌تر داستان خود را بگویید. کار شما همین است قصه‌گوئی. مفاهیم پیرنگ، ساختار، سکانس و صحنه را بشناسید و قصه‌تان را با کمک آنها به فیلمنامه‌ای جذاب و به یادماندنی تبدیل کنید و با خیال راحت دکمه آسانسور را بزنید.

——————————————————————————————————

ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
 @toobavatankhah

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط