داستان‌های کوتاه
داستان‌های کوتاه

همسر نداشته

همسرِ نداشته تا به حال به جاهایی که باعث تخریب و کاهش اعتماد به نفس‌تان می‌شوند، فکر کرده‌اید؟ آرایشگاه یکی از همین مکان‌هایی است که

ادامه مطلب »
داستان‌های کوتاه

دوشیزه و دانشگاه

دوشیزه‌ و دانشگاه پنج شش سالی از فارغ‌التحصیلی و دیپلمه شدن دوشیزه اکبری می‌گذشت و حوصله‌ی نامبرده از خانه‌نشینی و بی‌همسری، حسابی سَر رفته بود.

ادامه مطلب »
داستان‌های کوتاه

بانو و ضحاک

  بانو و ضحاک ثروت و قدرت از حدی که بگذرد، هر آدمی را تا مرز جنون و دیوانگی پیش می‌برد. این پریشان‌مغزی به سبب

ادامه مطلب »
داستان‌های کوتاه

دیوانه در قفس خندید

دیوانه در قفس خندید به عشقِ هوایِ تمیزِ بعدِ باران، به قصد پیاده‌روی از خانه بیرون زدم. مستانه از خنکای هوا لذت می‌بردم و بی‌توجه

ادامه مطلب »
داستان‌های کوتاه

نوشته‌های خاک‌برسری

نوشته‌های خاک‌برسری سال‌ها قبل در کلاس‌های انجمن سینماگران جوان شرکت می‌کردم و جمله‌ی یکی از اساتیدِ آن دوران، همواره همراهم ماند: «اگر در نشست نقد

ادامه مطلب »
داستان‌های کوتاه

یک قصهء تکراری

  یک قصهء تکراری چندی پیش با دوستم در خیابان، بیچاره‌ای را در جست‌و‌جوی روزی از دستِ مردم دیدیم. به دوستم گفتم این بندگانِ خدا

ادامه مطلب »
داستان‌های کوتاه

ملاقات با ناشناس‌

  ملاقات با ناشناس‌ نمی‌دانم کی علاقه‌ام به بلاینددیت* یا شاید هم هر مزخرفِ مشابه‌اش را، بروز داده بودم که امروز در اینستاگرام با پستی

ادامه مطلب »
داستان‌های کوتاه

خط‌خطی‌های تاریخی

  خط‌خطی‌های تاریخی گاهی آنقدر پریشان و عصبانی هستم و تکه‌های پازل وجودم به هم ریخته که تقریبا یک عقل‌باخته‌ام. خودِ جنونم. شاید فکر کنید

ادامه مطلب »
داستان‌های کوتاه

خانه پوشالی

  خانه پوشالی در گیرودارِ مراسمِ چهلمِ خانمِ خانه، بتول دستمزد سال‌ها خوش‌خدمتی‌اش را از وارثان مرحومه می‌گیرد و در شصت سالگی آواره خانه‌ی کَس

ادامه مطلب »
داستان‌های کوتاه

فرار از زندان

فرار از زندان در شهرهای کوچک گاه به گاهی، اتفاقات حیرت انگیز و نادری رخ می دهد که از فرط عجیب و غریب بودن شان

ادامه مطلب »