سووشون
سووشون برای خواندن «سووشون» شوق و اشتیاق زیادی داشتم و همزمان با آغاز سریال، کتاب را شروع کردم، متاسفانه و در کمال تعجب خواندن
سووشون برای خواندن «سووشون» شوق و اشتیاق زیادی داشتم و همزمان با آغاز سریال، کتاب را شروع کردم، متاسفانه و در کمال تعجب خواندن
از مقدمهی کتاب شیطان اثر تالستوی: لیکن من به شما میگویم که هر کس به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم با او زنا
جای خالی سلوچ تاکنون زن، زمستان و روستای هیچ کتابی به اندازهی «مرگان» و مردمان «زمینج» مرا تحت تاثیر قرار ندادهاند، به طوریکه خودم
. لیو تالستوی در «ارباب و بنده»: تکلیف گناهام چی میشه؟ خوب، معلومه، بار گناهام که سبک نیست. اما این گناهها رو که من
شوهر آهو خانم همیشه جد و جهدی در من بود که به سراغ کتاب «شوهر آهو خانم» نروم، بارها در ویترین کتابفروشیها خودنمایی کرده
زمستان ۶۲ «زمستان ۶۲» بخاطر نثر روان و دلنشین «اسماعیل فصیح» و شعارزده نبودن عاشقانهی جنگزدهاش و عدم تحمیل عقاید روز آن زمان به
شالی به درازای جاده ابریشم* من بافتن بلد نیستم. بافتنی نمیبافم. مینشینم و خیال میبافم.خیالات دور و دراز، رویاهایی به درازای جاده ابریشم…
مرگ ایوان ایلیچ مرگ ایوان ایلیچ، رنج جان دادن، قاضی موفقی است که در زندگی زناشویی و خانوادگی خود بسیار تنها است. به محض
راندهی ستم احسان طبری در رانده ستم داستانی را در دل جامعهی ارباب-رعیتی دهه سی روایت میکند. حکایت حول محور زندگی حسین است، تارزن
ملکوت سه جوان که عیش شبانهشان به هم خورده، رفیق جنزدهای را به امید درمان به منزل دکتر حاتم میرسانند، غافل از اینکه دکتر عازم